تلفيق اگر نبود..انسان، بود؟

ساخت وبلاگ
تو بگو..چطور ممكنه كه كسى پيش دانشگاهىِ هنر باشه و كتابِ خلاقيتِ نمايشى رو بخونه و دل از كف نده براى اين درسِ دلفريب..؟

[خداى خالقِ هندوان "برهما" كه كتاب مقدس "ودا" متعلق به اوست پنجمين قسمتِ كتاب را به رقص، موسيقى و نمايش اختصاص داده است. "شيوا" از جمله خدايانِ مهمِ هندوان، جهان را با ضربات و حركات رقص خود آفريد. همچنين "ويشنو" خداى ديگر هندوان دستور داد تا صنعتِ نمايش به انسان ها آموخته شود.]

ميبينى؟ هيچ كس نميدونه كه چقدر هر لحظه اى كه شروع ميكنم به خوندن، احساسِ رضايت تمام م رو در بر ميگيره، چقدر خوشحال م كه براى اولين تفاوت ديدگاهم با اطرافيان م، تسليم نشدم، چقدر؟ يك عالم :)

ويشنو رو دوست دارم..ويشنو ىِ قشنگ ى كه اسم ش من رو يادِ آويشن ميندازه..^•^ 

پ.ن: اينكه از بليت امروز چشم پوشيدم و نرفتم به نظرم در تضاد بود با اينى كه تا ساعت ١٢ شد پريدم توى سايت و براى يكشنبه ١٧ دى دو تا بليتِ شرقىِ غمگين رو رزرو كردم براى خودم و سآرا..ميدونى فهميدم كه در نظرم اين فقط اميرعلى بود كه نميتونستم با مواجهه شدن ش با ناملايمات كنار بيام..وگرنه باز هم بايد دستم ميلرزيد ديگه..نه؟

پ.ن ٢: شقايق؟ فكر كنم كه توى يك ابرِ بزرگِ پر از اكليل مى ميرم؟ really؟ :))

پ.ن ٣: مامان، كاش زودتر برگردى خب..تا فردا ظهر چطور من صبر كنم؟ هر هفته ميرى يعنى؟ هرر هفته آخه..؟ :(

چند سالِ ديگه ميگم ١٥ـِ آذر بود.....
ما را در سایت چند سالِ ديگه ميگم ١٥ـِ آذر بود.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : messageinabottle بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:10