سآرا..خوشحال كننده ترين ى، دختر :)

ساخت وبلاگ
ديدى؟

واقعا حائز اهميت نيست كه چقدر توى يك روز درس بخونى..

فقط كافيه كارى كنى كه احساسِ مليح بودن بهت دست بده، اونوقت حتى ناخواسته درس هم ميتونى بخونى، زيادِ زياد ^_^

پ.ن: سآراا..؟ ميتونى فكرشُ كنى كه لباس هاى شبيه به هم بپوشيم و باهم بريم تئاتر..؟ لباسِ هاى شبيه به همِ صورتى رنگ با شكوفه هاى آبىِ كمرنگ و قو هاى سفيدِ ريز..اين حجم از ملاحت چطور امكان پذيرِ آخه..؟ *—*

پ.ن ٢: پنجشنبه برم پيشِ سآرا؟ نرم؟ چيكار كنم كه پشيمون نشم به محضِ خسته شدن؟ :( 

پ.ن ٣: واقعا چطور فكر كردم پيش خودم كه وقتيكه شب شد ميتونم بنشينم توى تاريكى و رنگ م رو پيدا كنم..؟ درحاليكه حالا پلك م رو به زور باز نگه داشتم.. :))

پ.ن ٤: دوست داشتم اينى كه امروز ذهنم اينهمه بى مقدمه بينِ صفحه هاىِ "بارِ ديگر شهرى كه دوست ميداشتم" گشت ميزد رو..خيلي دوست داشتم :)

چند سالِ ديگه ميگم ١٥ـِ آذر بود.....
ما را در سایت چند سالِ ديگه ميگم ١٥ـِ آذر بود.. دنبال می کنید

برچسب : سآراخوشحال, نویسنده : messageinabottle بازدید : 155 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:52